مرد داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت:
- اگر یک قدم دیگه جلو بری کشته می شی.
مرد
ایستاد و در همان لحظه آجری از بالا افتاد جلوی پاش. مرد نفس راحتی کشید و
با تعجب دوروبرشو نگاه کرد اما کسی رو ندید. بهر حال نجات پیدا کرده بود.
به راهش ادامه داد. به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشه باز همان صدا
گفت:
- ایست
مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعت عجیبی از
جلویش رد شد. بازم نجات پیدا کرد. مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد من
فرشته نگهبان تو هستم. مرد فکری کرد و گفت:
-پس اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم تو کدوم گوری بودی؟
2.839506149532.35639835083
salam veblage ghashangi dari.manam taze up kardam.
agar khasty manoo ba onvane klik nakooni nesf omret be fanast link kon va behem khabar bede.rasty nazaret raje be tablighat to veblaget chye daramadesh khobe ha.
rasty agar omadi roo tablighat kenare veblagam alaki klik kon.
mamnon.